جامعه شناسی و پژوهش

بدون پژوهش، تصمیم گیری نکنیم

جامعه شناسی و پژوهش

بدون پژوهش، تصمیم گیری نکنیم

این وبلاگ با هدف آشنایی با پژوهش های جامعه شناسی و رسانه راه اندازی شده است. از کاربران محترم خواهشمند است نظرات خود را در راستای افزایش کیفیت محتوایی وبلاگ در میان بگذارند.

کلمات کلیدی

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

رمانتیسم

رُمانتیسم (به فرانسوی: Romantisme) یا رمانتیسیسم (به انگلیسی: Romanticism) عصری از تاریخ فرهنگ در غرب اروپا است، که بیشتر در آثار هنرهای تجسمی، ادبیات و موسیقی نمایان شد.

رمانتیسم جنبه‌های احساسی و ملموس را دوباره به هنر غرب وارد کرد. هنرمندان رمانتیک آزاد از چهارچوب‌های تصویرگری‌های سنتی، به تحقق بخشیدن ایده‌های شخصی خود پرداختند.[۱]

رمانتیسیسم را همانطور که از نامش پیداست، باید نوعی واکنش احساسی در برابر خردمحوری به‌شمار آورد. تمایلی به برجسته کردن خویشتن انسانی، گرایش به سوی خیال و رویا، به سوی گذشته تاریخی و به سوی سرزمین‌های ناشناخته. از دید انسان رمانتیک، جهان به دو دسته خردگرا (به قول نووالیس: جهان اعداد و اشکال) و به دسته احساسات و یا به‌طور دقیق‌تر، والاترین‌ها و زیبایی‌ها تقسیم می‌شود.

رمانتیسم در اصل، جنبشی هنری بود که در اواخر قرن هجدهم و نوزدهم در ادبیات و سپس هنرهای تجسمی، ابتدا در انگلستان و سپس آلمان، فرانسه و سراسر اروپا رشد کرد. رمانتیسم تا حدودی بر ضد جامعه اشرافی و دوران روشنگری (به طور بهتر عقلانی) بود. گفته می‌شود که ایدئولوژی انقلاب فرانسه و نتیجه‌های آن این طرز فکر را تحت تأثیر خود قرار داد.

رمانتیسم را جنبشی ضد روشنگری می‌دانند. برلین، به‌خصوص، علاقه‌مند به استفاده از چنین لفظی برای اشاره به این جنبش بود. درحالی‌که روشنگری نهضتی فکری به‌حساب می‌آمد که با علم و منطق و پیشرفت‌های نظام‌های عقلانی بشری در فهم علوم تجربی و انسانی گره خورده بود، متفکرین و هنرمندان رمانتیک، تأکید فرهنگی بر خرد را محدودکننده و سرکوبگر روح آدمی می‌دانستند و بر مؤلفه‌هایی چون هنر، شور، هیجان، تخیل، مضامین معنوی، مناسک و نمادها تأکید می‌کردند. در میان اصحاب رمانتیک، امر خاص ارزشمندتر از امر عام بود و خاص‌بودن فرهنگ‌های بومی، تنوع و تکثر زبان‌های بشری، هویت‌های محلی و منحصربه‌فرد بودن آدمیان ستایش می‌شد[۲].

واژه‌شناسی

ابتدا صفت «رمانتیک» بود که کم‌کم در قرن هفدهم میلادی در بیشتر زبان‌های اروپایی بر سر زبان‌ها افتاد. این صفت که از کلمهٔ لاتینی رومانتیکوس (به لاتین: Romanticus) برگرفته شده بود به داستان‌هایی گفته می‌شد که به زبان‌های عامیانهٔ اروپا (و نه به زبان لاتین) نوشته شده باشند، در شیوهٔ نوشتار نو باشند و از قوانین کلاسیک پیروی نکنند. در آن زمان که ادبیات [و هنر] بر پایهٔ عقل‌گرایی استوار بود اثر رمانتیک چیزی بود «عجیب و غریب، هوس‌باز و دروغ‌پرداز». صد سال بعد، و ابتدا در انگلیسی و آلمانی، این واژه بار معنایی مثبت یافت و برای نشان دادن «زیبایی و دل‌انگیزی» یک اثر به کار رفت. کمی بعد در فرانسه به این مکتب نو که تازه داشت پا می‌گرفت نام رمانتیسم داده شد، برخی نیز به پیروی از استاندال از معادل ایتالیایی کلمه رمانتیسیسم استفاده کردند، اما هرگز توضیح بیشتری دربارهٔ آن ندادند. مادام دو استال اثری را رومانتیک می‌دانست که «به نحوی به داستان‌های شهسواریوابسته باشد.» گوته آن را در برابر واژهٔ کلاسیک به کار می‌برد. از منظر او رمانتیک هر چیزی بود که بیمار است و کلاسیک در برابر آن سالم است. در اروپای قرن هجدهم، رمانتیسم به گستره‌ای از آثار اشاره داشت که ویژگی‌های گوناگونی داشتند اما در نهایت همه بیانگر حالت روحی خاص آن دوره بودند.[۳]

بحث اندیشه رمانتیک را بایستی در مقولاتی چون «قرارداد اجتماعی» و «نظریه اندام‌وار دولت» جستجو کرد که اولی در آثار افرادی چون روسو، هابز و لاک و دومی در نظریات اندیشمندانی چون هگل مشهود است.

این مکتب زاییدهٔ تمدن صنعتی و پیشرفت طبقه متوسط در سدهٔ نوزدهم می‌باشد. رمانتیکها به رؤیا و اندیشه خود بیش از هر انگیزه طبیعی و غیر طبیعی اهمیت می‌دادند و آنچه می‌نوشتند جلوه‌هایی از جهان نا شناخته اندیشه و پندار بود.

خیال پردازان قرن ۱۹ توده را آنگونه که بودند تصور نمی‌کردند بلکه آنگونه که می‌خواستند باشد تجسم می‌ساختند؛ بنابراین رمانتیسم در برابر واقع‌گرایی بود.

آنها برعکس کلاسیسیست‌ها به خرد نمی‌پرداختند، بلکه به فرمان احساس و اندیشه گوش می‌دادند.

البته رمانتیک‌ها کاوش عقلی را یکسره بیهوده نمی‌دانستند، بلکه معتقد بودند که عقل فقط نمایندهٔ جزئی از استعدادهای انسان است. بنابراین اغلب آنها برای درک تمامیت عالم به نگرش‌های زیباشناسانه و شهودی روی می‌آوردند و اعتقادشان این بود که بینش عقلی از درک هستی ناتوان است.

ژان ژاک روسو از مهمترین متفکرین رمانتیک می‌گوید: «در نهایت، عقل راهی را در پیش می‌گیرد که قلب حکم می‌کند».

هنرمند رمانتیک توده را دشمن می‌داند و چون از زندگی در اجتماع خویش گریزان است به دامان خیال‌ها و اندیشه‌های خویش پناه می‌برد و به دوران‌های باستانی و سده‌های میانه و روزگار کودکی و سرزمین آرزوها و تنهایی باز می‌گردد.

رمانتیسم فریاد خشم و اعتراض بر ضد بندگی انسان، کشاکش‌های سرمایه‌داری و برگرداندن به شهرهای کارگری و بر ضد صنعتگران سرمایه‌دار است.

بنیان رمانتیسم با ایده‌آلیسم (Idealism) نزدیکی دارد و هنرمند رمانتیک زندگی و اجتماع را زاییدهٔ اندیشه می‌داند و دگرگونی‌های توده را (بر خلاف واقع‌گرایان) وابسته به دگرگونی‌های اندیشه بشری می‌داند.

رمانتیسیسم در موسیقی

ارنست هوفمان، بتهوون، شوپن، شوبرت، فلیکس مندلسون، روبرت شومان، فرانتس لیست، برامس، هکتور برلیوز، یوهان اشتراوس، آنتوان بروکنر، ریچارد واگنر و پیتر ایلیچ چایکوفسکی از برجسته‌ترین موسیقی‌دانان و آهنگ‌سازان رمانتیک محسوب می‌شوند.

ادبیات

فرانسه: ویکتور هوگو (بنیانگذار)، ژان ژاک روسو، شاتوبریان، لامارتین، استاندال.

انگلستان: ویلیام وردزورث، لرد بایرون، ویلیام بلیک، ساموئل تیلور کالریج.

آلمان: گوته، شیلر.

ایتالیا: مانتسونی و لئوپاردی.

اسپانیا: سوریلیا.

روسیه: پوشکین، لرمانتوف.

از دیگر پیشوایان جنبش رمانتیک در ادبیات می‌توان به الکساندر دوما (پدر)اشاره کرد.

نقاشی و مجسمه‌سازی

در زمینه هنرهای تجسمی،رمانتیسیسم با کنار نهادن خطوط خشک و مضمون‌های باستانی کلاسیسیسم، حرکتی نو در طرح و رنگ به‌وجود آورد. اوژن دولاکروا، کاسپار داوید فریدریش، تئودور ژریکو و گرو نمایندگان برجستهٔ این جنبش در نقاشی و داوید دانژه و باری در مجسمه‌سازی بودند.

فرانسیسکو گویا نابغه هنری عصر رومانتیسیسم در اسپانیا است. در آثار او نوعی حال و هوای شادی آور روکوکوی پسین را می‌بینیم. یکی از آثار او نقاشی کارلوس چهارم است که از نظر روانشناسی به طرزی شگفتی آور امروزی است. بزرگترین اثر اوپرده سوم ماه می است. این پرده اعدام گروهی مبارزانی را نشان می‌دهد که علیه نیروهای فرانسوی برخاسته بودند. او به شیوه مخصوص رومانتیکی این پرده را به تصویر در آورده تا حقیقتی شاعرانه را بیان کند. گویا تصویری را آفرید که به نمادی هولناک در دنیای جدید مبدل شده است.

در فرانسه انگر معتقد بود طراحی نسبت به نقاشی از اولویت برخوردار است. در پرده کنیز با برده نوعی حس عالی رنگ شناسی نمایان است. او در این اثر مجموعه‌ای از رنگ مایه‌های شفاف و بافت پرمایه را به تصویر در آورده است. حالت شاعرانه کنیز، که افسون هزار و یک شب را تداعی می‌کند، از لحاظ منسجم ساختن تصویر، اهمیتی معادل با کمپوزیسیون ظریف و متعادل آن دارد. این موضوع نامتعارف از مشخصات جنبش رومانتیکی محسوب می‌شود.[۴]

اصول رمانتیسیسم

۱- اهمیت دادن به فردیت و احساس هنرمند.

۲- در این مکتب احساس به خاطر احساس و عاطفه به خاطر عاطفه اهمیت دارد.

۳- عدم تبعیت از قوانین ثابت و پیروی از امیال ذهنی.

۴- بر تر شمردن عواطف انسانی و مسائل معنوی (رمانتی سیسم در نقاشی با عبارت برتری و غلبه احساس بر عقل توصیف می‌شود).

۵- استفاده از هنر به عنوان وسیله‌ای برای تحریک احساسات.

۶- نمایش فضاهای خیال انگیز و اسرار آمیز و حالت غیر عادی آشفته و گاه جنون آمیز انسان‌ها.

۷- نمایش هیجان طوفان و طبیعتی سر کش شیوه‌ای پر از حرکت و رنگ را می‌طلبد.

۸- آزادی؛ بدین معنی که هنرمند هر بخشی از زندگی را که خواست می‌تواند آزادانه به تصویر بکشد.

۹-رمانتیک‌ها با نوعی حالت عارفانه به زندگی می‌نگرند (کشف و شهود).

۱۰- کوشش برای فرار از واقعیت که افراط رمانتیک‌ها در این اصل باعث پیدایش جنبش واقع‌گرایی شد.

رمانتیسم انگلیسی

انسان‌شناس انگلیسی، ادوارد تایلور (۱۸۳۲-۱۹۱۷)

در سدهٔ نوزدهم انسان‌گرایانی مانند شاعر و مقاله‌نویس انگلیسی متیو آرنولد (به انگلیسی: Matthew Arnold) (۱۸۲۲-۱۸۸۸) واژهٔ فرهنگ را برای ارجاع به آرمان‌های پالایش‌شده برای افراد بشر که به بهترین نحو در جهان اندیشیده و گفته شده‌است به کار برد. این مفهوم از فرهنگ با مفهوم آلمانی بیلدونگ (به آلمانی: Bildung) قابل مقایسه‌است: «... فرهنگ جست‌وجوی کمال مطلق از طریق ابزارهای فهم دربارهٔ همهٔ چیزهایی است که به انسان بستگی دارد؛ بهترین چیزی که در جهان اندیشیده و گفته شده‌است".[۵]

در عمل، فرهنگ به یک آرمان ممتاز و نخبه‌گرایانه بازمی‌گشت و با فعالیت‌هایی مانند هنر، موسیقی کلاسیک و آشپزی اشرافی همراه بود.[۶] از آن‌جا که این اشکال فعالیت‌ها با زندگی شهری عجین شده بود، فرهنگ با تمدن (City از ریشهٔ لاتین Civitas) بازشناسی می‌شد. منظر دیگر جنبش رومانتیک دربردارندهٔ علاقه به فولکلور یا موسیقی محلی بود که به بازشناسی فرهنگ غیرنخبگان انجامید. این تمایز اغلب به عنوان چیزی تلقی می‌شد که فرهنگ عالی را که عمدتاً به گروه اجتماعی حاکم مربوط است از فرهنگ پست جدا می‌کند. به عبارت دیگر، ایدهٔ فرهنگ که در اروپای سدهٔ هیجدهم و اوایل سدهٔ نوزدهم توسعه یافت نابرابری‌هایی را در جوامع اروپایی منعکس می‌کند.[۷]

ماتیو آرنولد فرهنگ را در مقابل آنارشی یا هرج‌ومرج قرار می‌دهد. دیگر اروپاییان پیرو فیلسوفانی نظیر توماس هابز و ژان ژاک روسو فرهنگ را در مقابل وضعیت طبیعی قرار می‌دهند. هابز و روسو معتقدند که بومیان آمریکا که سرزمینشان به وسیله اروپاییان تسخیر شد، از سده‌های ۱۶ به بعد در وضعیت طبیعی به سر می‌بردند؛ این تضاد در مقایسهٔ «متمدن» و «غیرمتمدن» مطرح شده‌است. براساس این اندیشه ما می‌توانیم برخی کشورها و ملت‌ها را نسبت به دیگران به عنوان متمدن‌تر و برخی از مردم را فرهنگی‌تر تلقی کنیم. این تقابل به نظریهٔ داروینیسم اجتماعی هربرت اسپنسر و نظریهٔ تحول فرهنگی لوییس هنری مورگان انجامید. همچنان که برخی منتقدین بحث کرده‌اند که تمایز میان فرهنگ‌های عالی و پست ناشی از مجادله میان نخبگان و غیرنخبگان اروپایی است، برخی دیگر از آنان استدلال می‌کنند که تمایز میان متمدن و غیرمتمدن چیزی جز مجادله میان قدرت‌های استعماری اروپایی و مستعمراتشان نیست. دیگر منتقدین سدهٔ نوزدهم پیرو ژان ژاک روسو این تمایز را میان فرهنگ عالی و پست پذیرفته‌اند اما همچنین پالایش و پیچیدگی فرهنگ عالی را در نظر گرفته‌اند. آن‌ها این تغییرات را به عنوان توسعهٔ غیرطبیعی، ابهام‌آفرین و انحراف از وضعیت طبیعی مردم می‌دانند. این منتقدین موسیقی محلی (چنانچه توسط طبقهٔ کارگر ساخته شده باشد) را بیان راستین شکل طبیعی زندگی می‌شناسند، در حالی که موسیقی کلاسیک در مقایسه با طبیعت و زندگی خالص، سطحی و منحط به نظر می‌رسد. به همین سیاق، این دیدگاه، اغلب مردم متکی به فطرت را مردمی غیراهلی تصویر می‌کند که به شکلی اصیل و غیرمصنوعی ساده و سالم زندگی می‌کنند و به وسیلهٔ سیستم سرمایه‌داری به‌شدت طبقاتی غرب دچار انحطاط نشده‌اند.

در سال ۱۸۷۰ ادوارد تایلور (۱۹۱۷-۱۸۳۲) این اندیشه‌های مبتنی بر فرهنگ عالی در برابر پست را برای طرح تئوری تحول مذهب به کار برد. براساس این تئوری، مذهب از شکل چندخدایی بهیکتاپرستی متحول می‌شود.[۸] او در ادامهٔ مطالعات خود فرهنگ را به عنوان مجموعهٔ گوناگونی از فعالیت‌های مشخص‌کنندهٔ انواع اجتماعات انسانی بازتعریف کرد. این دیدگاه راه را برای درک مدرن از فرهنگ هموار کرد.

رومانتیسم آلمانی

فیلسوف آلمانی ایمانوئل کانت (۱۸۰۴- ۱۷۲۴) تعریفی فردگرایانه را از «روشنگری»، شبیه به مفهوم بیلدونگ ارایه داد: «روشنگری خروج انسان از نابالغی خودانگیخته‌است»[۹] او بحث کرد که این نابالغی از فقدان فهم و درک ما ناشی نمی‌شود، بلکه از نبود شوق اندیشیدن مستقل سرچشمه می‌گیرد. برخلاف این جبن فکری، کانت بر: شجاعت خردمندبودن (به آلمانی: Sapere aude) اصرار داشت. در واکنش به کانت، پژوهشگران آلمانی مانند یوهان گاتفرید هردر (۱۸۰۳- ۱۷۴۴) اظهار داشتند که آفرینش‌گری انسان که ضرورتاً پیش‌بینی‌ناپذیر و در اشکالی فوق‌العاده گوناگون رخ می‌نماید، همانند عقلانیت بشری حائز اهمیت است. افزون بر این، هِردر شکلی جمعی از بیلدونگ را پیشنهاد کرد: «برای هردر، بیلدونگ کلیت تجربیاتی بود که یک هویت منسجم و احساس سرنوشت مشترک را برای مردم به وجود می‌آورد».[۱۰]

در ۱۷۹۵ زبان‌شناس و فیلسوف بزرگ، ویلهلم فون هومبولت (۱۸۳۵- ۱۷۶۷) همگان را به انسان‌شناسی‌ای فرخواند که می‌توانست علایق کانت و هردر را درهم آمیزد. در دوران رومانتیک پژوهشگران آلمانی به‌ویژه آنانی که با جنبش‌های ناسیونالیستی سروکار داشتند — مانند مبارزه و ستیز ناسیوناسیت‌ها برای خلق «آلمان» ورای شاه‌نشین‌های گوناگون و مبارزات ملی‌گرایان از طریق اقلیت‌های قومی علیه امپراطوری اتریش - مجارستان — عقیده‌ای گسترده‌تر از فرهنگ را به عنوان «دیدگاهی جهانی» ترویج کردند. بر مبنای این مکتب فکری هر گروه قومی یک دیدگاه جهانی مشخص دارد که با دیدگاه جهانی دیگران قابل‌مقایسه نیست. با وجود شمولیت بیشتر نسبت به دیدگاه‌های پیشین، این رهیافت فرهنگی نیز همچنان اجازه می‌داد میان فرهنگ‌های «بدوی» و «متمدنانه» تمایز قایل شویم.

در ۱۸۶۰ آدولف باختین (به آلمانی: Adolf Bastian) (۱۹۰۵- ۱۸۲۶) برای «یگانگی روحی بشریت» به استدلال می‌پرداخت. او ادعا می‌کرد که مقایسه‌ای علمی از همهٔ جوامع انسانی آشکار خواهد کرد که دیدگاه‌های جهانی متمایز، دربردارندهٔ عناصر بنیادی یکسانی است. براساس نظر باختین، همهٔ جوامع انسانی در مجموعه‌ای از «ایده‌های اصلی» (به آلمانی: Elementargedanken) شریک‌اند؛ فرهنگ‌های متفاوت یا «ایده‌های قومی» (به آلمانی: Volkergedanken) انطباق محلی این ایده‌های بنیادی‌اند.[۱۱] این دیدگاه راه را برای درک و فهم فرهنگ مدرن هموارکرد. فرانز بواس در این سنت پرورش یافت و هنگامی که آلمان را به سوی پرش به بالا ↑ The knowledgebook: everything you need to know to get by in the 21st Century. 2009. Washington, D.C. : National Geographic.

منابع

  • Meyer H. Abrams, ۱۹۷۱. The Mirror and the Lamp: Romantic Theory and the Critical Tradition (Oxford University press)
  • Walter Friedlaender, ۱۹۵۲. David to Delacroix, (Originally published in German; reprinted ۱۹۸۰)
  • Fritz Novotny, ۱۹۷۱. Painting and Sculpture in Europe, ۱۷۸۰-۱۸۸۰, (۲nd edition; reissued ۱۹۸۰)
  • Marcel Brion, ۱۹۶۶. Art of the Romantic Era: Romanticism, Classicism, Realism (Originally published in French)
  • سیدحسینی، رضا. مکتب‌ها ادبی ۱. ج. اول. چاپ دهم. تهران: موسسه انتشارات نگاه، ۱۳۷۱. ۱۶۳ و ۱۶۴. 
  • رامون تریادو، خوان. راهنمای هنر باروک. نشر ساقی، ۱۳۸۶. 
  • شِرَت، ایوُن (۱۳۸۷)، فلسفهٔ علوم اجتماعی قاره‌ای: هرمنوتیک، تبارشناسی و نظریهٔ انتقادی از یونان باستان تا قرن بیست و یکم، ترجمهٔ هادی جلیلی، تهران، نشر نی. ISBN 978-964-185-067-0
  • کتاب موسیقی کلاسیک و رمانتیک - تالیف:هوشنگ کامکار - نشر دانشگاه هنر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۳۳
همتعلی حیدری

روش تحقیق نظری و عملی

حیدری، شهریور ماه 1393

انواع روش تحقیق:

  1. تحقیق پیمایشی: تبیین پدیده ها، تدوین فرضرضیه ها یی برای تبیین و آزمون پذیری و با ابزاز پرسشنامه با سوالات بسته، مشخص کردن دامنه تغییر پاسخ ها،  
  2. تحقیق آزمایشی: برای تبیین نحوه ی کنش، گروه آزمایش یا گواه(دستکاری شده) و گروه کنترل وجود دارد، دقت آزمایش در طرح های آزمایشی باید چنان باشد که توسط دیگران قابل تکرار باشد.
  3. تحقیقات میدانی: برای درک و شناخت نحوه ی عمل یک واحد اجتماعی یا سازمان یا ... مطالعات میدانی معمولا با سوالات باز آغاز می شود. تکنیک مشاهده همراه با مشارکت مخصوص تحقیقات میدانی می باشد که با زندگی روزانه سر و کار دارند. این نوع تحقیقات مشخصه انسانشناسان است.

انواع مطالعات:

  1. مطالعات طولی: بر سه نوع است: 1- روند پژوهی داده های افراد مختلف را در فواصل زمانی مقایسه می کند. بررسی و مقایسه مصرف مواد مخدر در 5 سال گذشته، ده سال گذشته یا ایام دورتری  2- مطالعه نسلی: داده های افراد هم سن و سال را با گذشت زمان و در فواصل زمانی مقایسه می کند. 3- مطالعات پانل: افراد معینی را در طول زمان بررسی می کند(مطالعه در یک یا چند مقطع زمانی): مثل تحقیق: تاثیرات بلندمدت مدارس خصوصی و عمومی در ...
  2. تحقیقات مقطعی: مورد تحقیق در زمان معینی مورد مشاهده قرار می گیرد، هدف از این مطالعه اکتشاف یا توصیف و گاه تبیین است.

اجرای علمی تحقیق(قیاسی و استقرایی):

  1. مطالعات قیاسی در تحقیق: نظریه- فرضیه- مشاهده(یعنی از بالا به پایین، از کل به جزء- نظریه آزمایی
  2. مطالعات استقرایی در تحقیق: مشاهده- فرضیه- نظریه و ... به عبارتی مطالعه از پایین به بالا و از جزء به کل- نظریه سازی
  • فرضیه سازی نوعی پیش بینی است
  • آخرین مرحله در چرخه تحقیق، آزمون فرضیه برای تایید یا رد آن است.

خلاصه:

  • پیمایش برای توصیف نگرش و رفتار و تبیین روابط با آزمون فرضیه ها
  • ابزار گردآوری اطلاعات: پرسشنامه با سوالات بسته و طیف لیکرت پنج نمره ای
  • در مطالعات آزمایشی آنهایی که در معرض محرک هستند و قابل دستکاری گروه آزمایش و با آنهایی که در معرض آن نیستند(گروه کنترل) مقایسه می شوند. پیش آزمون و پس آزمون از مشخصه های این گونه تجقیقات می باشند.

 

فرایند طرح تحقیق:

در نوشتن فرایند تحقیق بایستی از موارد زیر استفاده کرد: 

  1. منابع برای انتخاب موضوع   2- منابع منتشر شده    3- طرح های تحقیقاتی جاری و اطلاعات موجود، آمارهای دولتی و مجموعه اطلاعات غیر دولتی

 نحوه تعمیق شناخت موضوع:

  1. استفاده از کتابخانه 2- استفاده از اسناد و گزارش های مکتوب 3- گفتگو با افراد مطلع

تبدیل موضوع به مساله قابل تحقیق:

1-   توجه به جوانب سوال برانگیز موضوع

2-   تعیین هدف تحقیق(اکتشاف: به دنبال عرصه های ناشناخته- توصیف: تشریح دقیق واقعیت و شواهد- تبیین: علت رویدادها و شرایط فزونی یا کاهش پدیده ها 

3-   بیان موضوع به صورت یک رشته سوالات

4-   تدوین چهاچوب نظری

مراحل یازده گانه ی طرح تحقیق:

1-   تعریف موضوع تحقیق   2-جستجوی ابعاد شناخته شده موضوع و تدوین چارچوب نظری

2-   تعریف مفاهیم و سنجش آن ها 3-تعریف روش مناسب گردآوری اطلاعات   4-بیان هدف، ارزش و اصول اخلاقی تحقیق 5-عملیاتی کردن مفاهیم و تعیین ابزارهای تحقیق 6-انتخاب نمونه 7-گردآوری اطلاعات   8-پردازش داده ها   9-تحلیل داده ها    10-ارائه نتایج

اعتبار و پایایی:

1-   اعتبار یعنی آیا واقعا همان چیزی را می سنجیم که قصد سنجش آن را داریم؟ انواع اعتبار عبارتند از: 1- اعتبار محتوا: اصلی ترین روش آزمون اعتبار بررسی دقیق سنجه مفهوم در پرتو معنای آن و طرح این پرسش جدی است که آیا ابزار سنجش واقعا مفهوم مورد نظر را می سنجد یا نه؟ و به این نوع اعتبار، روش تعیین اعتبارا صوری نیز می گویند. 2- اعتبار وابسته به معیار(نمونه ها و ...) 3- اعتبار سازه: ساختن فرضیه هایی درباره مفاهیم مورد سنجش  و ...

2-   پایایی: میزان همسایی نتایج سنجش مکرر

انواع متغیر:

1-   متغیر های مطلق: شغل، سن، جنس آرای انتخاباتی و.. 2- متغیر های عددی: نمرات آزمون پیشرفت تحصیلی و ... ارقامی که معرف متغیرهای عددی، گسسسته یا پیوسته هستند.

سطوح سنجش:

1-   سنجش اسمی: مرد، زن، طبقه و ...    2- سنجش ترتیبی یا رتبه ای: رعایت ترتیب در طبقه، تحصیلات و ...  3-سنجش فاصله ای: دماسنج، و ...  4-سنجش نسبی: مشخصه این سنجش صفر مطلق است. درآمد، سن، تعداد فرزندان، هزینه مسکن، و ...

مقیاس ها:

1-   مقیاس لیکرت: با طیف پنج نمره ای کاملا موافق، موافق، نمی دانم، مخالف و کاملا مخالف و از 1 تا 5 نمره دهی می شود.

2-   مقیاس تفاوت معنایی یا اوزگود و دو قطبی(فعال و منفعل)، داشتن صفت های دو قطبی  مثل خونگرمی و خونسردی- داشتن رضایت و نداشتن رضایت- و ارزیابی با مقیاسی هفت یا پنج درجه ای

3-   مقیاس فاصله ی اجتماعی بوگاردوس: مقیاسی است که بر فواصل بین گویه های ترتیبی مقیاس متمرکز است(مقیاس هفت درجه ای). اگر کسی با عبارت 7 موافق باشد با عبارت های 1 تا 6 نیز موافق است یا اگر کسی با عبارت 3 موافق باشد با عبارت های 1 و 2 نیز موافق است.  

4-   مقیاس ترستون: متشکل از گویه هایی که عده ای داور برای سنجش یک مفهوم انتخاب کرده اند(مقیاس 11 درجه ای از شدیدترین اندازه تا ضعیف ترین).

5-   مقیاس گاتمن: هم شبیه بوگاردوس و هم شبیه ترستون- گویه های آن از نظم و ترتیب درونی برخورند به طوری که قدرت پاره ای از آن ها در سنجش مفهوم مورد بررسی بیشتر از گویه های دیگر است. ضریب بازنمایی با فرمول زیر: یک منهای تعداد خطاها در صورت کسر بر تعداد گویه ها در تعداد پاسخگویان.  

آماره ها:

1-   میانگین(متوسط حسابی)

2-   واریانس(پراکندگی وزن ها از میانگین با واریانس). واریانس راهی است برای سنجش این که واحدهایی که میانگین آن ها بدست آمده چقدر با میانگین تفاوت دارد.

3-   خطای نمونه گیری(میانگین جامعه آماری منهای میانگین نمونه = خطای نمونه گیری)

 

اصطلاحات نمونه گیری:

1-   جامعه آماری جمعیت بزرگ است. 

2-   نمونه که برگرفته از عناصر جامعه آماری است.

روش های انتخاب نمونه احتمال:

1-   نمونه گیری تصادفی ساده و استفاده از فهرست اعداد تصادفی

2-   نمونه گیری سیستماتیک: انتخاب نمونه در فواصل مساوی

3-   نمونه گیری طبقه بندی شده: لیست دانشجویان ساکن خوابگاه و غیر ساکن خوابگاه

4-   نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای

نمونه گیری غیر احتمالی شامل:

نمونه گیری آسان، نمونه گیری تعمدی یا قضاوتی مثل مطالعه معتادان، نمونه گیری سهمیه ای، نمونه گیری زنجیره ای.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۳۵
همتعلی حیدری